سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و از سخنان آن حضرت است ، چون کسى از او پرسید : « رفتن ما به شام به قضا و قدر خدا بود ؟ » پس از گفتار دراز ، و این گزیده آن است : ] واى بر تو شاید قضاء لازم و قدر حتم را گمان کرده‏اى ، اگر چنین باشد پاداش و کیفر باطل بود ، و نوید و تهدید عاطل . خداى سبحان بندگان خود را امر فرمود و در آنچه بدان مأمورند داراى اختیارند ، و نهى نمود تا بترسند و دست باز دارند . آنچه تکلیف کرد آسان است نه دشوار و پاداش او بر کردار اندک ، بسیار . نافرمانیش نکنند از آنکه بر او چیرند ، و فرمانش نبرند از آن رو که ناگزیرند . پیامبران را به بازیچه نفرستاد ، و کتاب را براى بندگان بیهوده نازل نفرمود و آسمان‏ها و زمین و آنچه میان این دو است به باطل خلق ننمود . « این گمان کسانى است که کافر شدند . واى بر آنان که کافر شدند از آتش . » [نهج البلاغه]
 
چهارشنبه 89 اردیبهشت 22 , ساعت 3:27 عصر

**باسلام خدمت تمامی دوستان عزاداریهاتون مقبول درگاه حق**

دو تا خاطره ناب از رهبرمان

دو خاطره  ماندگار

1.روایت از : مقام معظم رهبری (حفظه الله)

امام چه زمانى به فکر ایجاد حکومت اسلامى افتاد؟

ما مبارزه‌ى خود را براى اسلام و خدا شروع کردیم و قصد قدرت‌طلبى و قبضه کردن حکومت را هم نداشتیم. چندین بار از امام عزیزمان(اعلى‌اللَّه کلمته) پرسیده بودم که شما از چه زمانى به فکر ایجاد حکومت اسلامى افتادید، و آیا قبل از آن چنین تصمیمى داشتید؟ (این پرسش به خاطر آن بود که در سال 1347، درسهاى «ولایت فقیه» ایشان در نجف شروع شده بود و 48 نوار از آن درسها نیز به ایران آمده بود). ایشان گفتند: درست یادم نیست که از چه تاریخى مسأله‌ى حکومت برایمان مطرح شد؛ اما از اول به فکر بودیم ببینیم چه چیزى تکلیف ماست، به همان عمل کنیم؛ و آنچه که پیش آمد، به خواست خداوند متعال بود.

2.رئیس عقیدتى سیاسى گروهان ژاندارمرى زابل

در جمهورى اسلامى، هر جا که قرار گرفته‏اید، همان‏جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه‏ى کارها به شما متوجه است. چند ماه قبل از رحلت امام (رضوان‏ا‌للّه‏علیه)، مرتب از من مى‏پرسیدند که بعد از اتمام دور? ریاست جمهورى، مى‏خواهید چه کار کنید. من خودم به مشاغل فرهنگى زیاد علاقه دارم؛ فکر می‌کردم که بعد از اتمام دور? ریاست جمهورى، به گوشه‌ایى بروم و کار فرهنگى بکنم.
وقتى از من چنین سؤالى کردند، گفتم اگر بعد از پایان دور? ریاست جمهورى، امام به من بگویند که بروم رئیس عقیدتى، سیاسى گروهان ژاندارمرى زابل بشوم -حتى اگر به جاى گروهان، پاسگاه بود- من دست زن و بچه‏ام را می‌گیرم و مى‏روم! واللَّه این را راست مى‏گفتم و از ته دل بیان می‌کردم؛ یعنى براى من زابل مرکز دنیا مى‏شد و من در آن‏جا مشغول کار عقیدتى، سیاسى مى‏شدم!
به نظر من، بایستى با این روحیه کار و تلاش کرد و زحمت کشید؛ در این صورت خداى متعال به کارمان برکت خواهد داد.

پی نوشت:

1. سخنرانى مقام معظم رهبری در مراسم بیعت مدرّسان، فضلا و طلاب حوزه‌ى علمیه‌ى مشهد، به همراه نماینده‌ى ولىّ‌فقیه در خراسان و تولیت آستان قدس رضوى 20/4/68
2. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی در پنجم اسفند 1370

منبع: http://farsi.khamenei.ir


لیست کل یادداشت های این وبلاگ